شیدای حق مدار

يعنى حضرت رسول فرمودند (صلى الله عليه وآله): اى گروه مردمان! آگاه باشيد; همانا من انذار كنندهام و على هدايت كننده است .

اى گروه مردمان! آگاه باشيد; بدرستيكه من نبيّم و على وصىّ من است.

آگاه باشيد; همانا خاتم ائمّه از ما قائم مهدى خواهد بود.

آگاه باشيد; همانا او در امر دين بر ديگران غالب است و درآن سلطنت دارد.

آگاه باشيد; همانا او گشاينده و فتح كننده شهرها و خراب كننده آنها است.

آگاه باشيد; همانا او كشنده تمام قبائل اهل شرك است.

آگاه باشيد; همانا او خون خواه همه خونهاى اولياء الهى است.

آگاه باشيد; همانا او يارى كننده دين خدا است.

اثر دعا در تعجيل ظهور حضرت قائم عليه السلام

امر دوّم: رواياتى وارد شده كه در تعجيل ظهور آنحضرت(عليه السلام); دعا اثر كامل دارد، و آنچه از اخبار دلالت بر اين امر دارد; پنج قسم است:

قسم اوّل: در بعضى روايات تصريح شده است كه دعاى مؤمنين و طلب فرج آنحضرت (عليه السلام) موجب تعجيل در فرج مىشود، و ترك آن موجب تأخير در فرج مىشود.

از آن جمله روايتى كه در «نجم الثاقب» از شيخ جليل عيّاشى از فضل بن ابى قره نقل شده، كه گفت: از حضرت صادق (عليه السلام)شنيدم كه مىفرمود:

حقّ تعالى به حضرت ابراهيم (عليه السلام)وحى فرمود كه: بزودى از براى تو از ساره پسرى متولّد مىشود.

ساره گفت: كه من پيره زن و عجوزهام.

حقّتعالى فرمود: بزودى فرزندى آورد و فرزندان آن پسر تا چهارصد سال در دست دشمن من معذّب مىگردند، به سبب آنكه كلام مرا ردّ نمود.

پس چون بنىاسرائيل در دست فرعون مبتلا شدند تا چهل روز در درگاه خداوند ناله و گريه نمودند.

حقّتعالى به حضرت موسى و هارون (عليهما السلام)وحى فرمود كه: ايشان را از دست فرعون خلاص گرداند، و صد و هفتاد سال از آن چهار صد سال باقى مانده بود كه آن را از ايشان برداشت.

پس حضرت صادق (عليه السلام)فرمود: كه اگر شما نيز چنين تضرّع و زارى مىكرديد، حقّتعالى فرج ما را مقدّر مىكرد، و چون چنين نكنيد پس بدرستيكه اين امر به نهايت خود خواهد رسيد.( [45] )

و در كتاب «احتجاج» در توقيع مبارك آنحضرت چنين آمده:

«و أكثروا الدّعا بتعجيل الفرج فإنّ ذلك فرجكم».( [46] )

يعنى براى تعجيل فرج; بسيار دعا كنيد، پس بدرستيكه اين دعاء موجب فرج شما است.

 

(نكاتى مهمّ در توضيح كلام آنحضرت(عليه السلام))

و اين روايت جامعترين و كاملترين كلام در امر دعا در فرج ايشان مىباشد، و در اينجا تذكر چند نكته لازم است:

اوّل: در آن; شدّت تأكيد در باب دعا در فرجشان را بيان فرمودهاند، به آنكه امر به آن فرموده اند، و آن ظاهر است و تا شاهد و قرينه بر اراده استحباب از آن نشده باشد; حمل بر وجوب مى شود.

دوّم: زياد دعا كردن را بيان فرموده، بطوريكه لازم است در همه اوقات شب و روز و در همه مجالس و در همه حالات و خصوصاً بعد از نماز ها و مواقع استجابت دعا بر آن مواظبت و محافظت شود.

سوّم: بيان فرموده آنكه اين امر ـدعا در فرج ايشان ـ بر همه بندگان فرض و لازم است، و بر فرد فرد ايشان ــمانند امر اقيموا الصلوةــ تكليفى است ثابت.

چهارم: اهتمام در طلب فرج را به وجه عموم بيان فرموده، چنانچه مقتضاى اطلاق كلمه «الفرج» همين است، يعنى: دعا در تعجيل فرج ــچه فرج كلّى و چه فرج در هر امرى از ايشانــ و طلب كشف حزن و رفع غم از قلب مباركشان ــدر آنچه تعلّق به ايشان دارد يابه هريك از شيعيانــ لازم است.

پنجم: فائده دعا براى تعجيل فرج، فرج كلّى و عمومى براى جميع مؤمنين است كه با ظهور آنحضرت حاصل مىشود و جميع حالات دنيوى و اخروى آنها را شامل مىشود.

و شاهد براين تعميمات در فقرات توقيع رفيع ــبا آنكه به مقتضاى ظاهر آن چنين استــ كلام حضرت صادق (عليه السلام)است در «كافى» در تفسير آيه شريفه:

(الَّذينَ يَصِلُونَ ما اَمَرَ الله بِهِ اَنْ يُوصَلَ)( [47] )

قال: نزلت في رحم آلمحمّد (عليهم السلام) وقديكون فيقرابتك، ثمّقال: فلاتكوننّ ممّنيقول للشىء إنّه في شىء واحد»( [48] )

 

امر ائمه عليهم السلام بر دعا در هنگام شدائد و مهمّات

 

قسم دوّم در بيان اخبارى است كه وارد شده در آنكه ائمّه اطهار (عليهم السلام)در حوائج و مهمات خاصه خود، شيعيان و اولياء خود را امر مىفرمودند كه دعا براى اصلاح آن حوائج و مهمات بنمايند.

از آنجمله در «بحار» روايت شده: بالاسانيد العديدة عن أبي هاشم جعفري، قال: دخلت على أبي الحسن علىّ بن محمّد (عليه السلام) و هو مهموم عليل، فقال لى: يا أباهاشم! إبعث رجلا من موالينا إلى الحير يدعوا الله لي.

فخرجت من عنده فاستقبلني علىّ بن بلال فأعلمته ما قال لي و سألته أن يكون الرجل الّذى يخرج.

فقال: السمع و الطاعة، و لكنّنى اقول: إنّه أفضل من الحير، إذا كان بمنزلة من فيالحير، و دعائه لنفسه أفضل من دعائى له بالحير، فأعلمته (عليه السلام) ما قال.

فقال لي: قل: له كان رسول الله (صلى الله عليه وآله) افضل من البيت و الحجر، و كان يطوف بالبيت و يسلّم الحجر، و انّ لله تبارك و تعالى بقاعاً يحبّ أن يدعى فيه فيستجيب لمن دعاه».( [49] )

يعنى: حضرت امام علىّ النقى (عليه السلام) مريض بودند، فرمود: اى ابى هاشم! مردى از دوستان ما را جانب كربلا بفرست تا در حرم حضرت ابى عبدالله الحسين (عليه السلام)از براى من دعا نمايد; كه خداوند عافيت مرحمت فرمايد.

پس از خدمت ايشان بيرون رفتم، در اين حال على بن بلال رو به جانب من مىآمد، فرمايش ايشان را به او گفتم و از او درخواست كردم كه او براى امتثال فرمايش امام (عليه السلام)برود.

پس گفت سمعاً و طاعتاً، و لكن مىگويم كه آنحضرت (عليه السلام) خود از حائر افضل مىباشد، و او خود مثل كسى است كه در حائر مىباشد و امام است، و دعاء ايشان از براى خود افضل است از دعاى من در حقّ ايشان و در حائر.

پس اين كلام را به آنحضرت (عليه السلام) گفتم، به من فرمود: به او بگو: حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)از كعبه معظمه و از حجر الاسود افضل بودند و با اين حال طواف كعبه را مىفرمودند و حجر الاسود را مىبوسيدند، بدرستيكه از براى خداوند تبارك و تعالى بقعههائى است كه دوست مىدارد در مكانها خوانده شود، پس هر كس او را بخواند اجابت فرمايد، و حائر از جمله آن بقعهها مىباشد.

و از آن جمله در كتاب «شفاء الصدور» از شيخ فقيه زاهد عارف احمد بن فهد حلّى (رضي الله عنه) در «عدة الداعى» روايت كرده كه حضرت صادق(عليه السلام) مريض شدند، به كسان خود امر فرمود كه شخصى را اجير كنند كه براى ايشان كنار قبر مطهر امام حسين (عليه السلام)دعا كند.

پس كسى را يافتند و به او گفتند، گفت: مىروم، ولى حسين (عليه السلام); امام مفترض الطاعة است، و او نيز مفترض الطاعة است.

پس برگشتند بسوى حضرت صادق (عليه السلام) و كلام او را خبر دادند، آنحضرت در جواب فرمود: امر چنان است كه آن شخص گفته، و لكن ندانسته كه خداى تعالى را بقعه هائى است كه دعا در آنها مستجاب مىشود، و آن بقعه كه قبر حسين (عليه السلام) در آن است از آنهاست.( [50] )

پس از همه اين اخبار و اخباريكه در باب طلب دعا نمودن ائمّه اطهار (عليهم السلام)از شيعان و اولياء خود وارد شده است، چنين استفاده مىشود كه دعاء مؤمن تأثير در اصلاح حوائج و كشف هموم و غموم ائمّه(عليهم السلام) دارد.

و اين منافات ندارد با آنكه خود ايشان وسيله همه فيوضات الهى براى ديگران هستند، و از غير خود در همه جهات جزئيه و كلّيه بى نياز مىباشند، چرا كه همان طوريكه خداوند متعال جل شأنه با آنكه از غير خود ـيعنى همه موجوداتـ غنى و بى نيازمىباشد، و لكن بندگان را امر به عبادتش فرموده، و نيز از آنها طلب يارى نموده، و از آنها قرض خواسته، اينها همه به اين حكمت است كه آنها در صدق عقيدهشان و ضعف آن در مقام دوستى با خداوند امتحان شوند، و همچنين بوسيله عبادت و نصرت او لياقت و قابليت رحمتهاى او را پيدا نمايند، چنانچه در مقدّمه اين رساله به آن اشاره شد.

همچنين است امر نسبت به اولياء معصومين او (عليهم السلام)كه دوستان آنها در مقام خدمات و احسان و نصرت با آنها (عليهم السلام); در صدق عقيده مودّت و محبّت خود امتحان مىشوند، و نيز اين وسائل تطهير و تزكيه مىشوند، و از براى فيوضات و رحمتهاى الهيّه ــخصوصاً عطيّههاى مهمّ و نيكوى اُخروى و درجات عاليه جنان و رضوانــ كه بوسيله ائمّه معصومين (عليهم السلام)عطا كرده مىشود قابل مىگردند.

چنانچه در احاديث بسيارى در «كافى» و غير آن خصوصاً در باب «صله بهامام(عليه السلام)» و باب «خمس» به حكمت آن تصريح شده است.( [51] )

پس دعا هم براى آنها مثل يارى كردن آنها در جهاد و جنگ با دشمنان آنها و مخذول و مغلوب كردن دشمنانشان است، و به اين سبب كشف حزن ائمّه معصومين (عليهم السلام)مىشود، اگرچه آن شكست دشمنان نيز در واقع به يمن افاضه غيبيّه الهيه از جانب خود آنها(عليهم السلام)مىباشد.

 

دعاء مؤمنين براى تعجيل ظهور

قسم سوّم اخبارى كه در آنها دعاء مؤمنين و طلب تعجيل در فرج آنحضرت (عليه السلام)از خداوند تصريح و تأكيد شده است، و نيز ادعيه مخصوصهايكه در خصوص اين دعا وارد شده و در زمان غيبت ايشان به خواندن آن امر شده است.

 

دعاء ائمهاطهار(عليهم السلام) براى تعجيل ظهور آنحضرت(عليه السلام)

قسم چهارم اخبارى است در آنكه ائمّه اطهار (عليهم السلام) خودشان بسيار دعاء مىفرمودند، و طلب تعجيل فرج ايشان را مىكردند، و نيز دعاهاى مخصوصى كه در اين مورد مكرّر تلاوت مىفرمودند.

و اخبار زيادى در اين دو قسم وارد شده و از آنها استفاده مىشود كه زمان ظهور آنحضرت (عليه السلام)از امور بدائيه غير محتومه است، و دعا در تعجيل آن; تأثير و مدخليّت تامّ و كاملى دارد.

يكى از حكمتهاى طولانى شدن غيبت

و لكن با كثرت دعاى ائمّه اطهار (عليهم السلام) مىبينيم باز امر ظهور ايشان و غيبتشان بطول انجاميده، پس يكى از حكمتهاى آن كه از مجموع اخبار استفاده مىشود آنچيزى است كه در باب تقوا ــدر عنوان پانزدهم ذكر شدــ و خلاصه آن چنين است كه:

از اعظم وسائل كامله الهيّه از براى نزول بركات و افاضه فيوضات، شفاعت و دعاى ائمّه اطهار(عليهم السلام) در قبولى اعمال و آمرزش گناهان است، كه اگر نباشد بواسطه دعا و شفاعت آنان، پس اعمال بندگان فى نفسها به ملاحظه كوتاهى و نقصان آنها در شرايط تأثير ــهرچند درآنها سعى كامل بشودــ وسيله قرب به درگاه الهى و سلب آثار گناهان براى فيوضات و رحمتهاى الهيه در جنان نمىشود.

و لكن بايد بندگان در مقام اطاعت الهى در واجبات، و اجتناب از كبائر چنان باشند كه مسامحه و سهل انگارى چنان نشود كه به حدّ استخفاف به امر الهى برسد، كه به اين سبب از شمول دعاى ائمّه (عليهم السلام)و شفاعتشان در حقّ آنها، سلب قابليّت شود، و همين يك نوع اعانت و يارى امام (عليه السلام)است كه مؤمنين به تقواى خود در مورد تأثير شفاعت آنها انجام دهند، چنانچه در عنوان تقوا ذكر شد.

پس امر فرج و ظهور حضرت حجّت صلوات الله عليه چنين است كه وسيله همه رحمتهاى كامله است نسبت به عامّه انبياء و اولياء و مؤمنين از اولين و آخرين، و عمده وسيله در انجام اين تعجيل نيست مگر همان دعائى كه ائمّه معصومين (عليهم السلام)مىفرمودهاند.

و لكن چونكه عمده سبب وقوع اين غيبت سوء اعمال خود بندگان است كه در فقراتى از توقيع مبارك هم به اين خصوصيت اشاره شده است:

«و لو أنّ أشياعنا ـوفّقهم الله لطاعتهـ على اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا، و لتعجّلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حقّ المعرفة و صدقها منهم بنا، فما يحبسنا عنهم إلاّ ما يتّصل بنا ممّـا نكرهه و لا نؤثوه منهم».( [52] )

پس سعى و كوشش مؤمنين در توبه و انابه و تضرّع به درگاه الهى، و طلب نمودن آنها اين فرج را وسيله رفع مانع از آنها مىشود، و آنها قابل مىشوند كه مشمول آن دعاهاى اولياء معصومين (عليهم السلام)واقع شوند، و بهسرعت معجّلا اثرش براى آنها ظاهر شود، و اگر در دعا و توبه مسامحه نمايد و اشتغال به غفلت و معصيت داشته باشد مانع مىشود از آنكه اثر آن دعاها به سرعت ظاهر گردد، و لكن با اين حال مسامحه در ترك دعا و توبه باز آثارى چند از دعاهاى ايشان(عليه السلام) شامل او مىشود.

يك نوع آنكه اگر دعاهاى آنهانبود، پس سوء اعمال بسا سبب مىشد كه به روزگاران طويه طولانى شود، و لكن بواسطه آن دعاها تخفيف مىيابد، مثلا در واقع اگر بايد ده هزار سال يا بيشتر باشد، پس به نصف آن يا يك سوّم يا كمتر تقليل مىيابد، و تا مادامى كه دعا وتوبه از خود بندگان عموماً واقع شود پس زمان طول غيبت بسيار كوتاه شود و بسا ده سال و كمتر مىشود.

نوع ديگر آنكه بواسطه آن دعاها تخفيف در شدائد زمان غيبت مىشود كه اگر آن دعاها نباشد در اثر بدى اعمال شدائد دوران غيبت بسيار سخت خواهد شد، چنانچه در امّتهاى سابقه چنين بوده، خصوص در بنى اسرائيل كه زمانى در غل و زنجير و به حال غلامى و كنيزى گرفتار فرعونيان بودند.

چنانچه به اين خصوصيت ــيعنى تخفيف شدائد بوسيله دعاى امام (عليه السلام)ــ در فقراتى از توقيع رفيع اشاره شدهاست:

«إنّا غير مهملين لمراعاتكم و لاناسين لذكركم، و لولا ذلك لنزل بكم اللاواء واصطلمكم الأعداء». و اين توقيع را با ترجمهاش در كيفيّت اوّل بيان كرديم.

و در توقيع ديگر; ــبعد از خبر از حال ظهور ظالم منافقىــ مىفرمايد:

«و لايبلغ بذلك غرضه من الظلم لهم و العدوان، لأنّنا من وراء حفظهم بالدعاء الّذي لا يحجب عن ملك الأرض و السماء فلتطمئنّ بذلك من أوليائنا القلوب، و ليثقوا بالكفاية منه و إن راعتهم الخطوب، و العاقبة لجميل صنع الله سبحانه تكون حميدة لهم، ما اجتنبوا المنهي عنه من الذنوب».( [53] )

و لكن هر گاه در حالى كه عامّه مردم از اجتماع در توبه و دعا غافلند، پس بعضى از مؤمنين ــبر حسب وسع حال خودــ سعى در آن نمايند، و بر دعاى آنان فوائد مهم ديگرى هم مترتّب مىشود كه در كيفيّت يازدهم ذكر خواهد شد.

روايات وارده در تأثير و استجابت دعا

قسم پنجم; اخبارى كه در باب تأثير و استجابت دعا در كليه حوائج و در باب قبولى توبه وارد شده است، و آنكه بوسيله آن دعا; نعمتهائى كه بواسطه سوء اعمال از انسان سلب شده باشد بر مىگردد، خصوص رواياتى كه در تأثير دعا وارد شده است كه هرگاه دعا با آداب و شرايط ظاهرى و باطنى آن واقع شود، از قبيل توبه حقيقى و خضوع و خشوع و با حال يأس از غير خدا، و خلوص و مودّت و موالات با اهلبيت اطهار (عليهم السلام)، و معرفت به حقّ واجب و شأن جليل آنها، پس چنين دعائى مشكلات را هر چند عظيم باشد و هر چند تقدير آن مبرم و محكم شده باشد; رفع مىكند، چنانچه بلاى عظيم بر قوم حضرت يونس (عليه السلام) نازل شد و به توبه و تضرّع واقعى دفع گرديد.

پس از ملاحظه اين نوع آيات و اخبار كه بسيار زياد است معلوم مىشود كه: هر زمان كه مومنين به درگاه الهى اجتماع كرده و با توبه و تضرّع و ناله از خداوند درخواست دفع بليّات و مصائبى را كه بخاطر غيبت حضرت صاحب الامر(عليه السلام) بر آنها وارد شده; بنمايند، و فرج و ظهور ايشان را مسئلت كنند; پس خداوند متعال اجابت خواهد فرمود و تعجيل در فرج آنحضرت (عليه السلام) را مقدّر خواهد نمود.

و مؤيّد اين مطلب نقلى است كه بعضى از بزرگان از بعضى از مؤمنين كردهاند كه: در عالم رؤيا حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام)رامشاهده كرد، پس عرض نمود: كه حكمت چيست كه در امّتهاى گذشته هرگاه حجّتهاى آنها غائب مىشدند به اين مقدار طولانى نمىشد كه در اين امّت واقع شده است؟

جواب فرمود: چون در امّتهاى گذشته هر گاه غيبتى براى حجّت آنها واقع مىشد، براى توبه و تضرّع و دعا اجتماع مىكردند، و لكن در اين امّت چون چنين اجتماعى واقع نشده از اين سبب غيبت به طول انجاميده است.

 

تكميل بحث دعا در تعجيل فرج حضرت قائم (عليه السلام)

پس بنا بر آنچه بيان شد; واضح گرديد كه دعاى در فرج آنحضرت صلوات الله عليه نصرت و يارى است نسبت به ايشان هم در ظهور شأن جليل و مقام رفيع دنيوى و اُخروى ايشان هم در نظر دوستان و هم در نظر دشمنان و هم نصرت و يارى است نسبت به شيعيان و اولياء و همه رعاياى آنحضرت در جهت كشف كروب آنها و رفع اعدائشان و اصلاح اُمورشان، و هم يارى است نسبت به وجود مبارك آنحضرت، چه از نظر روحى و چه از نظر جسمى، كه رفع هموم و احزان و ابتلائات وارده بر ايشان در حال غيبت شان مىشود.

چرا كه در بعضى از احاديث وارد است كه از جمله شباهت هاى ايشان به انبياء (عليهم السلام) و سنّتهاى جاريه آنها محبوس بودن آنحضرت است، كه دراين باب شباهت به حضرت يوسف دارند، و بنابراين; حال ايشان از جهت قلبى و جسمى در وقت غيبت شان مانند حال كسيكه زندانى شده و در ابتلاء و حزن است، مىباشد.

و نيز در بعضى احاديث است كه از القاب و اوصاف آنحضرت «طريد و شريد و وحيد و فريد و مضطرّ و خائف» مىباشد، و واضح است كه اينها اوصاف حال غيبت ايشان است.

و نيز دعاء موجب نصرت و يارى آنحضرت است در جهت حقّ عظيم الهى ايشان كه در حال غيبت مغصوب در دست اعداء و در تصرّف آنها است.

و بر حسب بعضى از احاديث كه: هرگاه بندهاى اقدام به انجام عملى از اعمال حسنه نمايد، پس او عند الله در زمره اهل آن عمل محسوب است، و به او اجر و فضل كامل آن عمل عطا مىشود، هر چند آن عمل را او انجام ندهد، و خصوصاً آن عمل در معرض ترتّب اثر و نتيجه باشد، و رجاء حصولش در آن عمل محقّق باشد، و با توجّه به آنچه كه گفتيم; واضح شد كه توبه و دعاى مؤمنين در تعجيل فرمودن خداوند ظهور و فرج آنحضرت (عليه السلام)تأثير تامّى دارد.

پس بنابراين; هركس كه برحسب مقدور خود سعى دراين وسيله الهيّه ــيعنى توبه و دعاــ نمايد، در حالى كه بانيّت صادق و خلوص عقيده در مودّت و معرفت آنحضرت (عليه السلام)باشد; و به حصول آن اميد وار باشد; به مقتضاى اخبار مسطوره; چنين شخصى آنحضرت را در همه آن جهات مزبوره يارى نموده، گرچه در عالم خارج دعاى او فوراً مستجاب نشود، بواسطه آنكه همه اين جهات بطور كامل در ظهور و فرج ايشان حاصل مىشود، و بر حسب آن اخبار هم رجاء و اميد زيادى به حصول ظهور بوسيله دعا مؤمنين هست.

و بعضى از مطالب در اين باب و شواهد بر آن در كيفيّت يازدهم خواهدآمد.

از اقسام پنجگانه اخبار در باب تأثير دعاء در امر تعجيل فرج واضح گرديد كه: دعا در فرج ايشان و ترتّب اين فضل; منحصر بر دعا در امر فرج كلّى ايشان; ــآنهم دعاء به عنوان خاص طلب تعجيل در ظهورــ نيست، بلكه به هريك از اين چند عنوان كه دعا شود هم مصداق دعاى در فرج و هم مصداق نصرت حاصل مىشود.

انواع دعا براى ظهور كه سبب يارى حضرت مىشود

اوّل: در دعاى معصومين (عليهم السلام)كه براى تعجيل فرج نمودهاند; آمين بگويد، به اين نحو كه از خداوند تعجيل در استجابت آن دعاها را طلب كند; كه خداوند متعال در ظاهر كردن اثر آن دعاها; تعجيل فرمايد، و معناى آمين هم همين مضمون است.

و در حديث وارد شده است كه: «آمين گوينده با دعا كننده شريك است»( [54] ) و واضح است كه شركت با چنان دعاهاى جليله اولياء الله اگر براى كسى ميسّر شود و توفيقش را پيدا نمايد; مشمول (فَذلِكَ فَضْلُ الله يُؤتيهِ مَنْ يَشاء).( [55] ) خواهد بود.

دوّم: از مؤمنين استدعا كند كه اين دعا را بنمايند، و به هر وجه كه بتواند آنها را تشويق و ترغيب نمايد، و هر كس بوسيله اين تشويق دعا كند مثل آن است كه خود او دعا كرده است، بواسطه آنكه در بعضى از اخبار است كه:

«هر گاه كسى سنّتى و عمل خيرى را انجام دهد تا آنكه در ما بين بندگان جارى گردد پس ما دامى كه اين سنّت و عمل خير باقى است هر كس به آن عمل نمايد مثل ثواب عمل كننده براى آن شخص جارى كننده نوشته مىشود، خواه زنده باشد يا مرده، بدون آنكه از ثواب آن عمل كننده چيزى كم شود».( [56] )

و واضح است كه اين دعا از بهترين اقسام صدقات جاريه است.

علاوه بر اين خصوصيت; بعد از آنكه ثابت شد دعا براى فرج و ظهور نصرت و يارى آنحضرت (عليه السلام)مىباشد، پس اعانت و سعى و تلاش در وقوع اين نصرت هم; نصرت و يارى خواهد بود.


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ شنبه 4 آذر 1391برچسب:شعرهای زیبا, شعر , محرم , محیط زیست , امام رمان , دنیا , اضرافی گرایی, کتاب ,, توسط خانم لطفی